توبه کنم که بشکنم به هر نفس
لذت توبه کردنم توبه شکستن است و بس
نیم شبی توبه کنم
می نخورم بار دگر
شب نرسیده به سحر دوباره میکنم هوس
صحبت دل گوش کنم؛ پیاله ای نوش کنم

توبه فراموش کنم تازه کنم توبه سپس
توبه کنم که بشکنم به هر نفس
لذت توبه کردنم توبه شکستن است و بس
مست مستم مست مستم، مستِ مست
مست مستم ساقیا مست مستم ساقیا

از باده مستم ساقیا؛ مست مستم ساقیا
پای خم دستم بشکسته ساقیا
مست مستم مست مستم، مستِ مست
پایکوبی میکنم در جسم و جان دیگری
پای خود را میگذارم در جهان دیگری
ساقیا از خود گسستم
مست مستم مست مستم، مستِ مست
بارها من گفته بودم ترک جام و می‌ کنم
گفته بودم ترک می گفته بودم ترک می، اما نگفتم کی کنم
توبه‌ هایم را شکستم توبه‌ هایم را شکستم ساقیا
مست مستم مست مستم، مستِ مست
ای همای در نی بزن؛ نی بزن در نی بزن
ساز ملک ری بزن همچو من پیمانه ای در می بزن
عاشق از روز الستم
مست مستم مست مستم، مستِ مست